آرزوهاي من
چیزایی که خودم دوست دارم
درباره وبلاگ


خودم تنها تنهاتر از خودم دلم.......

پيوندها
http://tehsub.ir/subtitles/searchbytitle?query=love&l=
عاشقان بی دل
سراب محبت
دختر عاشق
منم عاشق بودم
همه جوره
دخترک
یارهمیشگی
mitra jun
وبلاگ باحال
کلبه کوچک
ترنم
دنیای مجازی من
دلنوشته های یک
فارس گرافیک
بدو دانلود
غریبه
آنتی شیطان
تقدیم به بهترینم
الهی یه آب خوش از گلوش.....
پایان نقطه چینها
يادداشت هاي پراكنده
سايت سرسبز
نوشته هاي يك دختر تنها
ایران من
عاشق لیلی تبریزی
خط خطی
دلنوشته های ما با هم
عاشقانه
اینجا همه چی درهمه
شورعشق
بارسلونا
دوستدار زيست شناسي
لوكس بلاگر
دانستنیها
ミღ♥㋡★•ミ♀Dark Angel From Hell♀ミღ♥㋡★•ミ
عاشق
باحال
امیر علی
کلاه خاکی
مسخ
خط مقدم
ساخت لوگو به صورت رایگان
امين
rapsharghmusic
Jast Ladys
آشنای امروز
بهترین موزیک روز
گروه آتش
مریم جون
bia4sms
arezoo
حانيه
شور عشق
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آرزوهای من و آدرس zendegikuchak.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.










نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:







Alternative content


چت روم
آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 10:58 :: نويسنده : آرزو زمانی

 عکس هایی از پروانه های بسیار زیبا (هنر بی نهایت خداوند) | www.irannaz.com

 عکس هایی از پروانه های بسیار زیبا (هنر بی نهایت خداوند) | www.irannaz.com

 عکس هایی از پروانه های بسیار زیبا (هنر بی نهایت خداوند) | www.irannaz.com

 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 10:45 :: نويسنده : آرزو زمانی
قبل از اینکه ادامه رو بخونی یکی از سازهای زیر رو انتخاب کن :
سنتور ..... گیتار ..... پیانو ..... سه تار ..... ارگ ..... ویلون ..... دف ..... آکاردئون .....شیپور
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
سنتور:
رفتار شما بسیار دلنشین است اما گاهی دیگران را از خود می رنجانید و این
به دلیل شرایطی است که برای شما به وجود می آید. همیشه فکر می کنید که
دیگران شما را درک نمی کنند اما این قضاوت در برخی موارد اشتباه است.یک
نکته ی مهم دیگر این است که برای رسیدن به مقصد باید صبر پیشه کنید و
جالب تر آن که خود نسبت به این موضوع آگاه هستید.

گیتار :
به اصطلاح شما فردی سرزنده و فعال هستید.در ارتباط خود با دیگران به
دنبال واژه های درشت نمی گردید. شاید گاهی برای صحبت کردن از احساسات خود
دچار مشکل می شوید ولی سعی کنید تا از آنچه هستید راحتتر باشید.کلام شما
ساده اما دلنشین است و یکی از ویژگیهای شما آن است که اگر کسی را دوست
بدارید نمی توانید به راحتی او را فراموش کنید. روابط اجتماعی مناسبی
دارید و به شب های پر ستاره علاقه مندید.

پیانو:
شما شخصیت آرامی دارید.تفکر منحصر به فرد شما، شما را از دیگران متمایز
می کند.آرزوهای شما یا خیلی دور هستند یا خیلی نزدیک وبین این دو ستاره
ای از آرزو برای شما چنان نمی درخشد که نظر شما را جلب کند. تخیل
زیبایتان توانایی آنرا دارد تا به حقیقتی دست یافتنی و ملموس تبدیل شود
حتی اگر دیگران آن را تأیید نکنند.

سه تار:
اندیشه های عارفانه ای دارید.به آینده بسیار می اندیشید وآن چه در اطراف
شما می گذرد برای شخصیت شما اهمیت کمتری دارد.در اثبات حسن نیت خود سعی و
تلاش می کنید ودر بعضی مواقع دست از آن برمی دارید. انسان مستعدی هستید و
این به آن معناست که با کمی تلاش می توانید به قله های دست نیافتنی،
برسید.البته بسیار خیال پرداز نیستید و دنیای ذهنی شما یک دنیای دست
یافتنی است.

ارگ:
شما یک فرد کاملا״ احساساتی هستید.با آنکه در بعضی مواقع آنرا بروز نمی
دهید اما به این فکر می کنید که آیا کسی که دوستش دارید نیز به شما می
اندیشد؟ بدانید که او نیز شما را تا حد امکان دوست دارد.حس و نوع عشق شما
از عشق های صادقانه است که شاید برای کمتر کسی اتفاق بیفتد.

ویلون:
شما فردی بسیار زیرک و باهوش هستید و متوجه نکاتی می شوید که دیگران از
آنها غافلند. به زبان ساده یعنی مو را از ماست می کشید .باید در مسیر
زندگی خود پا پیش بگذارید تا بتوانید موفق شوید و قبل از انجام هر کاری
درباره ی آن بیندیشید تا موقعیت های خوب را شکار کنید. غرور شما قسمتی از
شخصیت شماست پس نه به راحتی آنرا زیر پا بگذارید و نه آنرا سر سختانه
برای خود حفظ کنید.خوشبختی شما در گرو استفاده ی به موقع از لحظه هاست،
لحظه و زمان را از دست ندهید.

دف:
از ارتباط با خداوند لذت می برید و این امر نشأت گرفته از اندیشه های
عارفانه ی شماست . در ذهن و افکار خود به سیر و سفر می پردازید و این سفر
نه به معنای سفر از شهری به شهر دیگر، بلکه از عالمی به عالم دیگر است.
شما دوست دارید که در آن عالم لحظاتی را سپری کنید، در آنجا بغض خود را
بشکنید و خالصانه با خدای خود حرف بزنید. شاید فکر می کنید خدا شما را
فراموش کرده است اما خدا بندگانش را هرگز فراموش نمی کند.

آکاردئون:
وجود شما سراسر از عشق است و شما عاشق دوست داشتن هستید.آنچه که شما گم
کرده اید و به جستجوی آن می پردازید درون شما وجود دارد.به اطراف خود
بیشتر توجه کنید، گم کرده ی شما بسیار نزدیک به شماست، سعی کنید مهار
زندگی خود را در دست داشته باشید تا آن را بیشتر رام کنید.

شیپور :
شما یک انسان خوش نشین هستید. دیگران فکر می کنند به راحتی می توانند به
درون شما پی ببرند اما به واقع خلاف این موضوع است. با آنکه به طور غیر
مستقیم در حل مسائل خود از دیگران کمک می گیرید اما سعی کنید تا از
اندیشه های دیگران نیز به طور مستقیم بیشتر استفاده کنید..

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 19:42 :: نويسنده : آرزو زمانی

پيله بستن در دل تو

                 كار پروانه شدن بود

                               گرد شعله قد كشيدن

                                                رقص ناب مرد و زن بود

توچه خوشرنگ و عزيزي

                    مثل يك نت لب گيتار

                                    مثل فكر شعر تازه

                                               حس يك گل پشت ديوار

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 10:17 :: نويسنده : آرزو زمانی

تمام فکرش پیش یار بود.چند روز قبل،یارش تصادف بدی کرده بود.خوشحال بود که آسیبی به یار نرسیده بود اما ناراحت بود که ماشین یار داغون شده بود.یارش عصبانی و پکر بود.و او نمی توانست کاری برایش انجام دهد.برای آخرین امتحانش درس می خواند ولی همه فکرش پیش یار بود.چیزی از درس متوجه نمی شد.می دانست که یار حال خوشی ندارد.تنها کاری که می کرد پناه بردن به گوشه اتاقش بود.یار حوصله هیچ چیز نداشت.حتی اورا.....

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 10:9 :: نويسنده : آرزو زمانی

خدای من،خدای خوب و مهربان

من،قلب کوچکم را در میان شکوفه های بهاری گذاشته ام تا از کبوتران ترانه محبت بیاموزد.

خدای من

من و قلب کوچکم را دوست داریم تا در آسمان صاف و آبی پرواز کنیم و دعا کنیم که ما،همه کودکان دست در دست هم نهیم وقلک های گوچک خودمان را برای درمان بیماران هدیه کنیم و از همه بزرگ ترهای سبز سرزمین سبزمان بخواهیم تا مارا یاری کنند تا همه از بهاری سبز و شیرین لذت ببریم.

(اینو یادتونه؟تبلیغ جمع آوری کمک برای درمان بیماری های خاص بود.)

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 10:0 :: نويسنده : آرزو زمانی

از دل مشغولی های یار خبر نداشت.می دانست که سخت درگیر پیدا کردن کار است اما نمی دانست اوغات بیکاری چه کار می کند.می دانست زیاد در اینترنت چرخ می زند،با دوستناش به تفریح می رود،شبهای جمعه خانه دوستانش جمع می شوند اما واقعا هیچ چیز از یار نمی دانست.از گذشته اش،از حالش،از افکارش برای آینده.فکر می کرد قرار است یار همیشگی محبوب باشد.اما گاهی برخورد یار افکارش را پاره می کرد.درونش پوچ می شد و مات به نقطه ای خیره می شد.همیشه با خود می گفت وقتی تکلیف آدم با خودش مشخص نباشد دستش به کار نمی رود.حق هم داشت.نمی دانست کجای زندگی یارش ایستاده.نمی دانست که جایگاهش چقدر محکم است.نمی دانست........

 
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 15:52 :: نويسنده : آرزو زمانی

سلام سلام سلام امروز امتحانام تموم شد بازم مي تونم هرروز مطالب جديد بذارم و شما مهربونا واسم نذر بذارين.عالي بود.سخت بود ولي خدارو شكر خيلي خوب بود.........بوس واسه همه

 
یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : آرزو زمانی

سروصدای خانه اجازه نمی داد درس بخواند.هروقت که کتاب را می بست به یاد یار می افتاد.نگاهی به موبایلش انداخت.خبری نبود.یار شارژر موبایلش را نبرده بود.برای یک لحظه تمام خانه سکوت شد.چشمانش را بست و تمام لحظات آخرین دیدار را مرور کرد.یادش آمد که وقتی سرش را روی داشبورد گذاشته بود یار با لحنی مهربان گفته بود:( جان ،خوابت میاد؟)

آهنگ صدای یار هنوز در گوشش بود.لذتی که از آن جمله برده بود حد نداشت.همان یک جمله کوتاه،همان یک لحظه هم آغوشی،هما بوسه کوچک و پنهانی برایش دنیا دنیا می ارزید.همان کافی بود تا بداند یار هم اورا می خواهد.هوا تاریک بود اما دلش روشن.

وقتی به یاد آن شب افتاد زیر لب گفت:خیلی عزیزی نفس

 
یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 11:28 :: نويسنده : آرزو زمانی

گاهی احساس می کرد که در انتخابش اشتباه کرده.هروقت با یار صحبت می کرد و جوابی نمی شنید یا برخورد یار در مقابل حرف هایش چیزی نبود که او می خواست این حس تشدید می شد.اوایل فکر می کرد طرز حرف زدنش جالب نیست.آنقدر که سرکوفت بچه بودن را به او زده بود فکر می کرد بچگانه سخن می گوید.اما کم کم دید نه....حتی عوض کردن طرز سخنش هم تفاوتی در یار ایجاد نمی کند.یا بی تفاوتی می دید و یا جوابی غیر مرتبط.احساس می کرد دلتنگی هایش،نیاز به توجهش،دل مشغولی هایش،نگرانی هایش و..... حتی به اندازه سر سوزن هم برای یار اهمیتی ندارد.گاهی تصور می کرد یارش همچون کوهی؛بی تفاوت،سرد و خشن است واین آزارش می داد......

 
یک شنبه 25 دی 1390برچسب:, :: 11:18 :: نويسنده : آرزو زمانی

دلتنگ یار بود.می دانست قرار نیست به زودی اورا ببیند.تازه از سفر آمده بود و می دانست یار به سفر رفته.دلش گرفته بود.احساس می کرد همه دنیا برایش سیاه شده.شب خوبی نبود.دلش می خواست ذر خیابان راه برود بدون آنکه کسی از او سوالی بکند که به کجا می رود.دلش می خواست هیچکس نگاهش نکند.راه برود،گریه کند،بدود،.... بدون اینکه کسی بگوید برای چه این کار هارا انجام میدهی.یار با دوستانش در خوش گذرانی بود و او در گوشه اتاقش تنها نشسته بود و به آسمان سقف نگاه می کرد.دنیا دیگر دنیای او نبود.......